سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گزارش گروسی درباره پیشنهاد آژانس برای ذخایر اورانیوم 60 درصد

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گزارش خود در ابتدای جلسه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بیان کرد که ذخایر اورانیوم غنی شده ایران تا 20 درصد و تا 60 درصد U-235 همچنان در حال افزایش است.

 

وی افزود: با این حال، طی جلسات سطح بالا بین آژانس و ایران در تهران در 14 نوامبر 2024، امکان عدم گسترش بیشتر ذخایر اورانیوم غنی شده تا 60 درصد U-235 توسط ایران، از جمله اقدامات راستی آزمایی فنی لازم برای آژانس مورد بحث قرار گرفت. در 16 نوامبر 2024، آژانس از تاسیسات فردو و نطنز بازدید کرد که ایران اجرای اقدامات مقدماتی را با هدف توقف افزایش ذخایر اورانیوم غنی‌شده تا 60 درصد U-235 آغاز کرده است. انتظار می‌رود تبادلات بین آژانس و ایران در این زمینه ادامه یابد.

 

گروسی همچنین در این گزارش بدون اشاره به عدم اجرای تعهدات طرف‌های برجام مدعی شد: تقریباً سه سال و نه ماه از توقف اجرای تعهدات هسته‌ای ایران در چارچوب برجام، از جمله اجرای موقت پروتکل الحاقی، می‌گذرد و بنابراین بیش از سه سال و نیم از زمانی که آژانس قادر به دسترسی به تاسیسات ایران است می‌گذرد. در نتیجه، آژانس تداوم دانش در رابطه با تولید و موجودی سانتریفیوژها، روتورها و دم، آب سنگین و کنسانتره سنگ اورانیوم را از دست داده است.

 

گروسی همچنین در این گزارش نوشت: شما همچنین گزارش من در مورد توافقنامه پادمان NPT با جمهوری اسلامی ایران را در اختیار دارید. ایران می‌گوید تمام مواد هسته‌ای، فعالیت‌ها و مکان های مورد نیاز بر اساس توافقنامه پادمان NPT را اعلام کرده است. با این حال، این بیانیه با یافته‌های آژانس در مورد ذرات اورانیوم با منشاء انسانی در مکان‌های اعلام نشده در ایران مغایر است.

 

وی مدعی شد: آژانس باید مکان‌های فعلی مواد هسته‌ای و یا تجهیزات آلوده مربوطه را بداند. ایران هنوز دانلود کتاب کد اصلاح شده 3.1 را که یک تعهد قانونی برای ایران است، اجرا نمی کند، زیرا اعلام کرده است که اجرای این قانون را به حالت تعلیق درآورده است. این مسائل پادمانی باقیمانده ناشی از تعهدات ایران ذیل توافقنامه پادمان جامع است و باید حل شود تا آژانس بتواند تضمین دهد که برنامه هسته‌ای ایران منحصراً صلح آمیز است.

 

این گفته‌ها در حالی است که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در واقع شرایطی را فراهم می کند که تحت آن ایران می تواند تعهدات خود از جمله تعهد به اجرای کد اصلاح شده 3.1 را به حالت تعلیق درآورد. به طور خاص، بندهای 26 و 36 برجام شرایطی را که اجازه چنین تعلیقی را می دهد، بیان می کند. پاراگراف‌ها تاکید می‌کنند که اگر تحریم‌های مندرج در ضمیمه 2 توسط هر یک از طرف‌های برجام مجدداً اعمال یا اعمال شوند، ایران این حق را دارد که اعمال مجدد یا اعمال مجدد این تحریم‌ها را توجیهی برای تعلیق تعهدات خود تحت برجام، به طور جزئی یا کامل بداند. ایران، متعاقب اعمال مجدد تحریم‌ها توسط ایالات متحده در سال 2018 و عدم پایبندی امضاکنندگان اروپایی به تعهدات خود در برجام، به تدریج تعهدات برجامی خود را کاهش داد و در فوریه 2021، اجرای کد اصلاح‌شده 3.1 را متوقف کرد.

 

گروسی همچنین در این گزارش در خصوص دیدار با مقامات ایران گفت: در طول دیدارهای سطح بالای من در تهران، بحث‌های اساسی درباره موضوعات تحت پوشش بیانیه مشترک مورد توافق در مارس 2023، از جمله در مورد موضوع مربوط به اختلاف در موازنه مواد هسته‌ای ادامه یافت.

 

وی در خصوص بحث انتصاب بازرس‌ها گفت: در جریان نشست ما، ایران موافقت کرد که به نگرانی‌های آژانس در رابطه با لغو تعیین چند بازرس با تجربه آژانس با در نظر گرفتن پذیرش تعیین چهار بازرس مجرب دیگر پاسخ دهد، تصمیمی که من از آن استقبال می‌کنم.


2 سریال خشن مجوز نگرفتند!/ واکنشها به خشونت در نمایش خانگی

چندی است سازندگان سریال‌های پلتفرمی به مدل‌های جنایی و رازآلود و اما تلخ و خشن روی آورده‌اند، گویی مُد شده است همه این‌طوری سریال بسازند؛ در حالی که روزگاری سریال‌های کمدی و درام اجتماعی بیشتر در اوج بود و حالا جنایی و البته خشونت‌بار.

 

سریال‌های این روزهای شبکه نمایش خانگی همه از عناصر خشم، خون و جنون می‌گویند و آدرس‌های غلطی به جامعه می‌دهند؛ هیچ امیدی نیست و همه اتفاقات ناامیدکننده پیش می‌رود، در حالی که رأس پرفروش‌های گیشه را کمدی‌ها به خودشان اختصاص داده‌اند و تلویزیون هم مدتی است که به‌سمت ساخت آثار کمدی روی آورده است،

اما سیاهی در شبکه نمایش خانگی موج می‌زند و به‌تعبیر کارشناسان و روان‌شناسان اجتماعی، مخاطب با تماشای این نوع سریال‌ها و فیلم‌ها اختلال و نوعی آسیب روانی در‌ آنها شکل می‌گیرد، «گردن‌زنی»، «داریوش»، «بازنده»، «غربت» و برخی دیگر در این زمره‌اند،

سریال‌هایی که بعضاً در تدوین موفق بوده‌اند با آن تعلیق‌ها و فضاهای معماگونه؛ بعضی هم با حضور هنرمندان شناخته‌شده و برخی هم مخاطب را نسبت به قسمت‌های بعدی‌شان ناامید کرده‌اند، چرا که با گذشت چند قسمت از سریال هنوز جایگاه و نسبت شخصیت‌هایشان دقیقاً مشخص نیست.

 

این رویه بعضاً در شبکه نمایش خانگی وجود داشته است که یک تم مشترک را در دستور کار قرار می‌دادند؛ دوره‌ای قورباغه، زخم‌کاری و آقازاده؛ خانواده‌های  فوق‌ثروتمندی که در دنیایی نسبتاً بی‌قانون جولان می‌دهند و بدون نگرانی از عواقب، می‌کشند و کشته می‌شوند. زمانی «جزیره»، «یاغی»، «ممنوعه»، «میدان سرخ» و برخی دیگر همگی با داستان‌های مشابهی از مافیا و سرکردگان قدرتمند همراه بودند که با رانت و نفوذ به هر فانتزی خود رنگ واقعیت می‌دهند.در حالی که پلتفرم‌های بین‌المللی تنوع در ژانر، ایده و بازیگر را امری ضروری می‌دانند.

 

اگر مروری بر آثار نمایش خانگی داشته باشیم می‌توانیم «در انتهای شب»، «خاتون»، «پوست شیر»، «هم‌گناه» و «رهایم کن» را موفق‌تر از بقیه آثار بدانیم چون به تنوع موضوعی و رویکردی تازه‌ اهتمام بخشیدند.

 

نمایش مداوم قتل‌های سریالی، مصرف مواد مخدر و اغراق در مشکلات خانوادگی، نه‌تنها واقعیت را نمایش نمی‌دهد، بلکه عادی‌سازی این مسائل خطرناک است، وقتی سریال‌های جدیدتر با مضامین نوین امتحان خود را پس داده‌اند و موفق بوده‌اند، این نکات در گزارش چند روز گذشته خبرگزاری تسنیم پرداخته شد.

 

در جدیدترین قسمت از برنامه «جام‌جم» به این گزارش پرداخته شد، مجری برنامه چنین گفت: همکاران خبرگزاری تسنیم گزارشی تهیه کرده بودند در مورد قتل‌های اخیر، که ارتباط مستقیمی با قتل‌های شبکه نمایش خانگی ندارد، اما به‌طور غیرمستقیم به خشونت‌های موجود در برخی از تولیدات این شبکه دانلود کتاب اشاره کرده بودند. در گزارش آمده بود که برخی صحنه‌های خشونت‌آمیز و اتفاقات ناگواری که در برخی از فیلم‌های نمایشی شبکه نمایش خانگی رخ می‌دهد، امروز باعث ایجاد فضاهای نامتعارف و خشونت‌آمیز در خانواده‌ها شده است و این چرخه خشونت را تولید می‌کند، که قطعاً اتفاق بد و نامناسبی است.در ادامه، گلایه‌ای مطرح شده بود از زحماتی که دوستان ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوتی و تصویری) متحمل می‌شوند، چرا که مدیران ساترا مجوزهایی می‌دهند که برخی از تولیدات در شبکه نمایش خانگی بدون مجوز این سازمان منتشر می‌شوند، به‌طور خاص به دو سریال «غربت» و «گردن‌زنی» اشاره شده بود که بدون دریافت مجوز از ساترا در حال پخش هستند و این موضوع تذکراتی را از سوی این سازمان به‌همراه داشته است، امیدواریم که این مسائل به‌طور جدّی پیگیری شوند، چرا که می‌دانیم هرچه بیشتر صحنه‌های خشونت‌بار و اتفاقات ناگوار در رسانه‌ها بازنمایی شوند، قطعاً تأثیر منفی بر وضعیت خانواده‌ها و سلامت روان جامعه خواهد گذاشت، امیدوارم دوستان در شبکه نمایش خانگی، سلامت روان مردم را فدای جذابیت‌هایی از این دست نکنند.

 

پیگیری‌ها و واکنش‌ها نسبت به خشونت در شبکه نمایش خانگی ادامه دارد و باید دید آیا سازندگان و صاحبان پلتفرم‌ها نسبت به این رویه تجدیدنظری خواهند داشت و یا نهادهای ذی‌ربط با ترویج ساخت بحث نشاط و شادابی و امید و امیدواری در جامعه، فضایی این‌چنینی را هنگام تصویب طرح و فیلمنامه‌ها ایجاد می‌کنند.


«با دشمنان مدارا» چگونه می تواند به تشدید دشمنی تبدیل شود؟

با اعلام پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا برخی از جریان‌های سیاسی در داخل ایران بار دیگر ضرورت «مدارا با دشمنان» را به موضوعی برای بحث‌های نظری تبدیل کرده‌اند. 

 

استدلال‌های مختلفی درباره اینکه چرا لازم است ایران با ترامپ مدارا کند مطرح می‌شود، از جمله ایران جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ 8 ساله هم با صدام، دیکتاتور معدوم عراق بر سر مسائل مختلف مذاکره کرده و به توافق دست یافته است.

 

برخی از فعالان و رسانه‌های یک جریان سیاسی در ایران استدلال کرده‌اند که دفع شر ترامپ از طریق مذاکره واجب است و ایران باید برای جلوگیری از خطراتی که او ممکن است برای ایران داشته باشد باید بر طریق مدارا با او حرکت کرده و با او بر سر مسائل فیمابین توافق حاصل کند.

 

اما این دیدگاه بر مبنای فرض‌های غلط و شناخت ناقص هم از مقوله مذاکره، هم ماهیت و نقش آمریکا در نظام بین‌الملل، هم شخص ترامپ و سیاست‌های او در قبال ایران و هم نوع ورود به مذاکره (در حالتی که سایر شرایط مذاکره فراهم است) استوار است.

 

مذاکره چیست؟

 

نخست ببینیم که مذاکره چیست و بر سر چه موضوعاتی می‌توان با چه طرف‌هایی، در چه شرایطی مذاکره کرد؟  

 

به نظر می‌رسد در میان اکثر نظریه‌پردازان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل بر سر این تعریف اتفاق نظر وجود دارد که مذاکره فرایندی است میان دو یا چند کشور یا طرف، برای رسیدن به یک راه حل مورد قبولِ طرف‌ها بر سر موضوع یا موضوعاتی مشخص و ویژه، که محل اختلاف یا نگرانی هستند.

 

این گزاره هم احتمالاً محل مورد توافق همگان قرار خواهد داشت که در عرصه روابط بین‌الملل هیچ کشوری مسائلی که بر سر آنها اختلاف‌های بنیادین و ماهوی وجود دارد و یا امنیت ملی را به مخاطره می‌اندازد را به مذاکره نخواهد گذاشت.

 

مثلاً در هر کشوری قابل پیش‌بینی است که حتی لیبرال‌ترین و مذاکره‌دوست‌ترین کنشگران سیاسی روی میز قرار دادن مسائل دفاعی، مسائل حاکمیت ارضی، نوع نظام‌های سیاسی حکومت و حق تعیین سرنوشت در داخل را توصیه نخواهند کرد- مگر آنکه در بهترین حالت از مدار عقلانیت خارج شده باشند و یا در بدترین حالت از سوی طرف‌های خارجی به پیشبرد دستور کارهایی خاص گماشته شده باشند.  

 

به عنوان مثال، در موضوع حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه اگر کسی پیشنهاد حضور در میز مذاکره برای حل اختلافات و دفع شر را مطرح کند آیا می‌توان او را یک کنشگر عقلانی و طرفدار منافع ملی قلمداد کرد؟

 

آمریکا از مذاکره چه می‌خواهد؟

 

در روان‌شناسی سیاسی مذاکرات از یک منظر به دو قسم تقسیم می‌شوند: یکی مذاکرات بر مبنای حسن نیت و دیگری مذاکرات بر مبنای سوءنیت یا بداندیشی (Bad faith negotiation). «اوله هالستی»، دانشمند علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در دانشگاه دوک مدل مذاکرات بداندیشانه را به ویژه برای تبیین ساز و کارهای دخیل در گفت‌وگوهای میان بازیگران متخاصم (و نه طرف‌های دارای همسویی) پیشنهاد کرده است.

 

مطابق مدل هالستی، در مذاکرات بداندیشانه یک طرف و یا طرف‌ها تنها وانمود می‌کنند که قصد رسیدن به سازش و تفاهم بر سر یک موضوع را دارند، اما در عمل، قصدشان تفاهم نیست و نیت‌هایی مغایر با آنچه اعلام می‌کنند را دنبال می‌کنند.

 

هالستی این مدل را برای تبیین نحوه تفکر «جان فاستر دالس»، وزیر خارجه امریکا در دولت «دوایت آیزنهاور» در قبال اتحاد جماهیر شوری ارائه کرد و از آن به بعد مدل او  بارها برای تفسیر مذاکرات میان طرف‌های متخاصم مورد مطالعه قرار گرفته است.

 

از نوع رفتاری که آمریکا طی سال‌های گذشته در مذاکره با دولت‌های ناهمسو داشته می‌توان اثبات کرد که ایالات متحده در بسیاری از موارد جز به مذاکرات بداندیشانه روی نیاورده و همواره از مقوله دیپلماسی نه برای رفع خصومت و کاهش فشار بلکه ابزاری برای مکمل فشار و تسلیم کشورها استفاده کرده است.  از نگاه آمریکایی‌ها- آن‌طور که خودشان هم علناً می‌گویند- پیشنهاد مذاکره حین اعمال فشار راهبردی است که از یک سو در طرف مقابل تفرقه داخلی ایجاد می‌کند و از سوی دیگر، رد آن طرف مقابل را در معرض فشار مضاعف افکار عمومی قرار می‌دهد. 

 

 از نظر بسیاری از اعضای هیئت حاکمه آمریکا مذاکره با یک کشور یا طرف ناهمسو یا باید به متلاشی شدن کامل نظام فکری طرف مقابل و همسویی محض با منافع آمریکا منجر شود و یا به معنی رسمیت بخشیدن به طرف متخاصم است و به کل باطل است.

 

 این نوع نگاه را به ویژه می‌توان در نوع جدال‌های سیاسی دو حزب حاکم در آمریکا در مقوله توافق برجام ردیابی کرد. یکی از انتقادهای اصلی ترامپ در دور نخست ریاست‌جمهوری به توافق هسته‌ای برجام این بود که چرا با ایران بر سر سندی توافق شده که در آن برنامه‌هایی برای محدود کردن تمامی مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی، اعم از برنامه موشکی، قدرت منطقه‌ای، تفاسیر غیرغربی از حقوق بشر و به کل «جمهوری اسلامی بما هو جمهوری اسلامی» در نظر گرفته نشده است؟ انتقاد آنها این بود که معنای توافقی که در آن جمهوری اسلامی هنوز از قدرت فکری برای الهام‌بخشی به مخالفان آمریکا برخوردار است جز رسمیت بخشیدن به این تفکر چیست؟ 

 

جالب آنکه معماران آمریکایی برجام یعنی «باراک اوباما» و اعضای دولت او هم مخالفتی با دال مرکزی و هسته اینگونه بحث‌ها از سوی ترامپ نداشتند و به صراحت اعلام می‌کردند که هدف نهایی از مذاکرات برجام این بوده که با ایجاد تفرقه در میان نیروهای سیاسی داخل ایران، جمهوری اسلامی در فرایندی مرحله‌بندی‌شده جمهوری اسلامی نباشد و دست از ایدئولوژی سلطه‌ستیزانه‌اش بردارد.

 

شواهد این دیدگاه را می‌توان در اظهارات متعدد مقام‌های دولت اوباما درباره اهداف «فرابرجامی» که بارها به آن اشاره کرده‌اند ردیابی کرد. آنها به عنوان مثال، بارها در پاسخ به سوالات منتقدان به اهداف درازمدتی که از برجام مدنظر داشته‌اند اشاره کرده و گفته‌اند که این توافق می‌تواند جناح حامی آمریکا در داخل ایران را تقویت کرده و در نهایت، جمهوری اسلامی را در موضوعات موشکی، منطقه‌ای، حقوق بشر و غیره هم سر میز مذاکره آورد و محدود کند.

 

مذاکرات بداندیشانه صرفاً مربوط به ایران نیست. همان‌طور که گفتیم این دکترین آمریکا در خصوص مذاکره با طرف‌های ناهمسو است و شواهد تاریخی دیگری هم دارد. مثال دیگر آن، توافق هسته‌ای بین آمریکا و کره شمالی موسوم به «چارچوب توافق» است که 21 اکتبر سال 1994 میان دولت دموکرات «بیل کلینتون» از یک سو و دولت کره شمالی از طرف دیگر منعقد شد، اما دولت جمهوری‌خواه «جورج دبلیو بوش» سال 2003 به صورت یکجانبه از آن خارج شد.  

 

دلیل خروج از این توافق را سال‌ها بعد (2005) روزنامه نیویورک‌تایمز فاش کرد. این روزنامه نوشت دموکرات‌ها در واقع یکی از اهداف پشت پرده این توافق را فروپاشی کره شمالی قرار داده بودند و بر همین اساس به این کشور وعده ساخت رآکتورهای آب سبک داده بودند. بعد از آنکه مشخص شد که نشانه‌هایی از سرنگونی حکومت کره شمالی پدیدار نیست، دولت بوش پسر توافق را لغو کرده و از اجرای تعهدات آمریکا سر باز زد.

 

بنابراین، هنگامی که بحث از مذاکره با آمریکا پیش می‌آید همواره باید این موضوع را در نظر داشت که آیا ایالات متحده به دنبال توافق با ایران بر سر یک موضوع  مشخص و قابل مذاکره (مثلاً اختلافات ادراکی بر سر مسئله هسته‌‌ای) است یا آنکه به بهانه توافق بر سر یک موضوع قابل مذاکره دستیابی به اهداف خود در موضوعات غیرقابل مذاکره را دنبال می‌کند.

 

بنابراین، مسئله‌ای که در هر بحث بر سر مذاکره با آمریکا باید در نظر گرفت این است که این کشور در سوابق رفتاری‌اش تا کنون همواره در نقش سوژه بداندیش ظاهر شده و هرگز به دنبال توافق بر سر یک موضوع مشخص و عمل به تعهداتش نبوده است. تسلیم، خواسته فراحزبی هیئت حاکمه آمریکا در هر موضوع مذاکره است و تا زمانی که دست از این دیدگاه برداشته نشود مذاکره با هر دولت این کشور نه تنها نفعی حاصل نمی‌کند بلکه خسارت محض است.

 

حال سخن از این به میان می‌آید که در مقابل بازیگری تا این حد سمی چه کنشی باید داشت؟ آیا می‌توان با او تن به هر مذاکره‌ای داد یا دعوتش به گفت‌وگو را بلافاصله و بدون راستی‌آزمایی پذیرفت و یا بدون ملاحظات خاصی از دیپلماسی با او سخن گفت؟

 

مشخص است که پاسخ همه این سوالات یک خیر قاطع است. در واقع، هر کنش مذاکراتی مستلزم رعایت ترتیبات و آداب و تشریفات خاصی است که در نظر گرفتن آنها هنگامی که از گفت‌وگو با آمریکا سخن به میان می‌آید بسیار ضروری‌تر و مستلزم نهایت دقت و باریک‌اندیشی است. ببینیم این اصول و آداب چیستند.

 

سیگنال‌های مذاکره

 

یکی از مهم‌ترین اصولی که در مذاکرات دیپلماتیک بر آن تأکید می‌شود سیگنال‌هایی است که هر یک از طرف‌ها چه قبل از آغاز گفت‌وگوها و چه در جریان آن برای طرف مقابل ارسال می‌کند.

 

این جزو اصول بدیهی دیپلماسی است که ارسال سیگنال ضعف نه تنها کمکی به آغاز گفت‌وگوهای موثر نمی‌کند بلکه اتفاقاً می‌تواند به مهم‌ترین مانع بر سر راه آن تبدیل شود، زیرا این ادراک را در طرف مقابل ایجاد می‌کند که ادامه مسیر تقابل به تسلیم زودهنگام رقیب منجر خواهد شد و یا با اندکی صبر بیشتر می‌توان مذاکره را از موضعی برتر و بالاتر آغاز کرد. 

 

 یکی از مهم‌ترین سیگنال‌های ضعف، طلب مذاکره قبل از درخواست طرف مقابل است. کشوری که هدف زورگویی طرفی دیگر قرار گرفته اگر قبل از اینکه او برنامه‌ای اعلام کند طلب مذاکره کند در واقع در حال ارسال این سیگنال است که سلاحش خالی است و اهرم فشاری برای چانه‌زنی در دست ندارد. آیا در یک میدان جنگ اگر تصوری برای دشمن پدید بیاید که طرف مقابل سلاحش خالی است ضرورتی برای گفت‌وگو احساس خواهد کرد؟

 

  بنابراین، درخواست «مدارا با دشمن»، آن هم دشمنی دانلود کتاب که خواسته‌اش تسلیم ایران و و کاهش عوامل اقتدار ملی کشور است، در ساحتی پارادوکسیکال می‌تواند به مهم‌ترین عامل برای دامن زدن به تقابل تبدیل شود.سیگنال ضعف نوعی پروژه خلع سلاح خود در میدان جنگ است و پیشنهاد آن به معنای ارسال این پیام بسیار خطرناک به آمریکایی‌ها خواهد بود که ایران نهایتاً زیر بار فشار تسلیم می‌شود.

 

 تنها مقاومت فعال است که می‌تواند آمریکا را وادار به تجدیدنظر در چنین ادراک‌هایی و دست کشیدن از سلاح فشار وادار کند. این چیزی است که نه ایران، بلکه طراحان تحریم در آمریکا می‌گویند. «ریچارد نفیو» که از او به عنوان یکی از مهم‌ترین معماران شبکه تحریم‌ها علیه ایران یاد می‌شود در کتابش به نام «هنر تحریم‌ها: نگاهی از درون میدان» به وضوح تصریح می‌کند که تنظیم تحریم‌ها باید به گونه‌ای باشد که استقامت یا «قاطعیت روان‌شناختی» کشور هدف را بشکنند. او در واقع می‌نویسد چنانچه کشوری تصمیم بگیرد راه پیروزی کشور تحریم‌کننده را سد کند تحریم به سرانجام نخواهد رسید.

 

او برای توضیح درباره یکی از موارد شکست تصمیم در برابر استقامت به طرح «مارک کرک»، نماینده اسبق ایالت ایلینویز در مجلس سنا اشاره کرده و توضیح می‌دهد که او معتقد بود که تحریم واردات بنزین ایران می‌تواند «ایران را از پای در بیاورد» و این کشور را به کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای خود ترغیب کند. طرح کرک در قانون «سیسادا» گنجانده و در جولای 2010 به قانون تبدیل شد، اما ایران به جای تسلیم در برابر آن «پالایشگاه‌های خود را بازطراحی کرد» و با خودکفایی در تولید بنزین از این فشار عبور کرد.

 

از دید طراحان تحریم در واقع هر سیاست و رویکردی در داخل کشور هدف تحریم که بتواند استقامت طرف مقابل را شکسته و مانع «جذب» و عبور از تحریم در گذشت زمان شود به نفع کشور تحریم‌کننده، یعنی آمریکا است. 


گروسی: پارچین را یک تاسیسات هستهای نمیدانیم

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پس از نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در پاسخ به سوالی در خصوص حمله ادعایی رژیم صهیونیستی به پارچین گفت: ما (آژانس) این مکان را به عنوان تأسیسات هسته‌ای درنظر نمی‌گیریم. ما هیچ نشانه‌ای نداریم که مؤید وجود مواد هسته‌ای در این مکان باشد.

 

وی همچنین در خصوص رایزنی با مقامات ایران گفت: مذاکره بسیار سازنده با وزیر امور خارجه ایران داشتیم و هیچ تهدید و هشداری نبود و نگرانی بیان نشد.

 

گروسی همچنین در خصوص بازدید از نطنز گفت: در نطنز از جاهایی که آژانس دسترسی دارد بازدید کردیم و در مورد ضمانت یا نداشتن ضمانت این مسئله خیلی بزرگ و گسترده است. 

 

وی ادامه داد: آژانس باید دیدگاه روشنی داشته باشد برای اینکه بتوانیم در مورد زمینه‌هایی مهم بررسی انجام دهیم.

 

گروسی در خصوص پیشنهاد دانلود کتاب آژانس برای کاهش ذخایر غنی شده اورانیوم ایران تا سطح 60 درصد گفت: من از ایران درخواست کردم که افزایش ذخایر 60 درصدی را متوقف کند و این مورد پذیرفته شد... این همان چیزی است که ما توافق کردیم و امیدوارم این اتفاق بیفتد.

 

وی در خصوص بازدید از تاسیسات هسته‌ای فردو گفت: فردو تاسیسات بسیار مهمی است که بازرسان آژانس از آنجا بازرسی می‌کنند. تاسیسات فردو و فعالیت‌های آن هیچ خطری ندارد؛ با همه اینها آنجا بسیار مهم است.

 

گروسی افزود: برای من مهم بود که بتوانم سانتریفیوژهای نسل جدیدی که به تازگی در آنجا نصب شده را ببینم.

 

مدیرکل آژانس همچنین تاکید کرد: در سفرم به ایران، گفتگوی «خوبی» با رئیس جمهوری ایران داشتم. این که از سفر من به ایران توقع حل و فصل همه مسائل سالیان گذشته را دارید و در غیر این صورت ناموفق ارزیابی‌اش می‌کنید، اشتباه است.


پزشکیان: ایران بر روابط گستردهتر با قطر تأکید دارد

مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور بعد از ظهر امروز چهارشنبه در دیدار محمد بن عبدالرحمن آل‌ثانی نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر، به توافقات و تفاهمات حاصل شده در سفر اخیر خود به قطر اشاره کرد و گفت: باید به روند اجرای توافقات صورت گرفته در این سفر سرعت ببخشیم و امیدوارم شما این توافقات را با جدیت بیشتر پیگیری کنید؛ ما بر روابط گسترده‌تر و عمیق‌تر با کشور دوست و همسایه قطر تأکید داریم.

 

وی افزود: جمهوری اسلامی ایران به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و به توافقات خود پایبند خواهد بود و امیدوارم توافقات فیمابین یه طور کامل پیاده و اجرایی شود.

 

رئیس‌جمهور بر ایده خود مبنی بر وحدت در جهان اسلام اشاره کرد و اظهار داشت: تمایل قلبی ما این است که با برادران مسلمان خود ارتباطات صمیمی داشته باشیم و به جهانیان نشان دهیم که کشورهای مسلمان می‌توانند با هم و در کنار هم و با حفظ حرمت همدیگر، در صلح و آرامش زندگی و تجربیات خود را با هم تبادل کنند.

 

پزشکیان در پایان سخنانش از امیر قطر برای سفر به ایران دعوت کرد.

 

**همواره برای ایران یک همپیمان قوی و مورد اعتماد خواهیم بود

 

نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر نیز در این دیدار با ابراز علاقمندی دانلود کتاب کشورش برای گسترش روابط با ایران گفت: طبق برنامه‌ریزی انجام شده امیدواریم در اوایل سال آینده امیر قطر به ایران سفر کند.

 

محمد بن عبدالرحمن آل‌ثانی افزود: امیر و همچنین دولت قطر بر تسریع در اجرایی شدن توافقات بین دو کشور تأکید دارند. در ماه‌های گذشته شاهد تغییراتی در هیئت وزیران قطر بودیم و در ترکیب جدید دولت یک منصب جدید به نام وزیر تجارت خارجی منصوب شده که یکی از اولویت‌هایش اجرایی کردن توافقات با جمهوری اسلامی ایران است.

 

نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر گفت: دولت قطر به دنبال گسترش روابط و ایجاد یک بنای مستحکم در مناسبات دو کشور است و امیر قطر همواره بر این موضوع تأکید دارد. قطر همواره برای ایران یک همپیمان قوی و مورد اعتماد خواهد بود.

 

محمد بن عبدالرحمن آل‌ثانی با اشاره به تحولات منطقه اظهار داشت: قطر در موضوعات منطقه‌ای همواره تلاش کرده که در تماس با ایران به تبادل دیدگاه‌ها بپردازد. دولت قطر از نگاه جنابعالی در اتحاد جهان اسلام تمجید و از آن حمایت می‌کند؛ کشور بزرگ و قدرتمند ایران می‌تواند ایده وحدت جهان اسلام را اجرایی کند.